روابط عمومی دیجیتال و بازاریابی دیجیتال، تفاوت!

روابط عمومی دیجیتال در مقایسه با بازاریابی دیجیتال

لازم می دانم که کمی به موضوع تفاوت و شباهت میان روابط عمومی دیجیتال (Digital PR) و دیجیتال مارکتینگ بپردازم. بنده به یقین می دانم که روابط عمومی دیجیتال و بازاریابی دیجیتال شباهت های بسیاری از منظر عنوان (و نه از منظر کارکرد) به یکدیگر دارند. مثلا برای دستیابی به اهداف ارتباطی مختلف و انتقال پیام به مخاطب، از روش های گوناگونی استفاده می شود. در ظاهر و از منظر مکانیکی، ما در حال ایجاد ارتباط هستیم. اما هدف ما از ایجاد این ارتباط چیست؟
ارتباط (در حوزه کسب و کار) دو هدف کلی را دنبال می کند:
هدف اول ایجاد یا افزایش یا بهبود محبوبیت برند در ذهن عموم می باشد. در اینجا بحث افکار عمومی است که برجسته می شود. هدایت افکار عمومی به انتخاب یک صفت مشخص و خوب برای نام تجاری مشخص، هدف نهایی ایجاد ارتباط است. لذا مباحث فرهنگ شناسی و مردم شناسی و همچنین روانشناسی اجتماعی در طراحی فرآیند ایجاد ارتباط نقش ایفا می کنند. در این نقطه، روابط عمومی دیجیتال به عنوان دپارتمان تخصصی این موضوع، اقدام به طراحی هدف و فرآیند ایجاد ارتباط نموده، از طریق دپارتمان زیر مجموعه خود “تبلیغات” و “رسانه”، این استراتژی را پیاده سازی می کند. همه این موارد در نهایت به کمپین برندینگ منجر می شود و اکثرا عموم مردم را پوشش خواهد داد. روابط عمومی تلاش می کند رابطه برند با مخاطبان را به خوبی بسازد. تلاش می کند اعتماد ایجاد کند.
هدف دوم، ایجاد یا افزایش یا بهبود محبوبیت یک محصول یا خدمت در بازار هدفی مشخص است. به منظور افزایش فروش آن محصول! به منظور اغناء مخاطب که ترغیب شود آن محصول را بخرد! در اینجا برندینگ در اولویت نیست. فروش مطرح است. یعنی تیم بازاریابی پس از تعیین بازار هدف مورد نظرش برای محصول(اتی) خاص!!!، اقدام به طراحی استراتژی و کمپین بازاریابی نموده، به کمک دپارتمان “تبلیغات”، آن را در میان جامعه هدف خود نشر می دهد. بازاریابی متمرکز بر فروش است.
این اهداف ممکن است در برخی از نقاط، علت و معلول یکدیگر باشند. یعنی در اثر محبوبیت برند، فروش یک محصول افزایش یابد و یا بر اساس تبلیغ و حتی کیفیت خوب یک محصول خاص، جایگاه برند ارتقاء یابد. اما نمی توان بر این اساس مدعی شد که بازاریابی و روابط عمومی چه به صورت سنتی و چه به صورت دیجیتال، هم پوشانی دارند. زیرا هر کدام از آنها، از تاکتیک متفاوت تبلیغاتی برای ارسال پیام استفاده می کنند.
بازاریابی از هر دو وجه تبلیغات رایگان و هزینه دار برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند. بازاریابی بر اساس ماهیت خود، نیازمند سرمایه گذاری اقتصادی و توجیه پذیر است.
در تعریفی بسیار نزدیک، اما متمایز می توان گفت:

نوشته های مرتبط را هم بخوانید:   چگونگی معرفی کالای ایرانی به بازارهای جهانی بوسیله بازاریابی دیجیتال ( گفتگوی رادیویی)

مارکتینگ دیجیتال (بازاریابی) در راستای ترغیب مشتری به خرید فعالیت می کند؛ روابط عمومی دیجیتال در راستای ایجاد رابطه با مشتری (شاید هم مخاطب).

از منظر محتوا محوری نیز، تفاوتی بسیار ریز و در عین حال تعیین کننده بین بازاریابی و روابط عمومی دیجیتال وجود دارد:
محتوا در بازاریابی، ایجاد ارتباط و اطلاع رسانی به مشتری کاربرد بسیاری دارد و در این باب ممکن است بارها در یک لوپ قرار گیرد تا به هدف نهایی که همانا اغناء مشتری است برسد. در حالی که محتوا در روابط عمومی دیجیتال، فقط شروع راه است. جایی که هدف، خلق محتواهایی قابل انتشار و موثر است که می تواند در یک مسیر مستقیم ادامه یافته و رشد پیدا کند.
در خصوص بازخوردها نیز، این دو کارگروه تفاوتهای قابل تاملی دارند. بازخورد اگر از سوی مشتریان باشد، اگر به صورت reaction باشد، مثلا حضورشان در بازه ای مشخص از زمان، در سایت یا در فروشگاه های برند افزایش یا کاهش معناداری داشته باشد، کارگروه ذیصلاح جهت آنالیز رفتار مصرف کنندگان، بازاریابی است. اما اگر بازخورد نه تنها از سوی مشتریان، بلکه از سوی سایر مخاطبان بصورت پیام مستقیم و تعامل دو سویه باشد، مخصوصا در شبکه های اجتماعی، کارگروه ذیصلاح جهت آنالیز آنها، روابط عمومی است. این دو کارگروه در رابطه ای تنگاتنگ می تواند آمار و اطلاعات را به خوبی با یکدیگر تبادل کنند و در مجموع در یک کار تیمی موجب ارتقاء جایگاه برند شوند.
نقص یکی از آنها، نقص سازمان بوده و هیچکدام به تنهایی نمی توانند همه جنبه های ارتباطی سازمان را پوشش دهند.

نوشته های مرتبط را هم بخوانید:   آموزش تیم فروش را خودمان هم می توانیم انجام دهیم...

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *